پزشکی 89 مشهد (دکتر شاهین فر) « و اوست کسی که مرا غذا می دهد و سیراب می نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می دهد » (شعرا: 79 و 80)
| ||
|
« شبهای امتحان »
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟! مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود ! خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود ! استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود ! مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود ! مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود ! هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !!!
نظرات شما عزیزان: farideh
ساعت11:15---16 تير 1390
hello.verygooddddddddddddddd
mahsa.v
ساعت13:39---12 خرداد 1390
ArEzOo
ساعت18:55---9 خرداد 1390
mamnun jaleb bud
parisa
ساعت21:15---7 خرداد 1390
واقعا چرا (این شب امتحان سحر نمیشود)
ممنون جالب بود
بیت اولش از همه اش باحال تر بود
گرچه همه اش جالب بود!!! من چند تا از اینا راجع به امتحان بیوشیمی دارم که هنوز وقتش نشده!!! |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |